عاشقانه ها
دیرزمانی است که پ نه پ وارد ادبیات جوانان شده است که نمونه آن را در اینجا می بینید
رفتـــم بــه کنـــار دلــبرم با شــادی گفتـا کـه چـه خوب یاد من افتــادی گفتـم صـنما تــو عشق را استـادی گفتا پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو یاد من میدادی گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ و درد زهـــر مــاری برای جلوگیری از گسترش این حرکت ستاد مبارزه با پ نه پ شکل گرفت که در اینجا به بخشی از فعالیت های آن اشاره می کنیم ستاد مبازه با فتنه پ نه پ
به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت : می خوای بری جایی؟ ... گفتم : بله پدر عزیزم
پنج شنبه 13 / 11 / 1390برچسب:, :: 10:7 :: نويسنده : محرم
در اشک هایی که از محبت خدا می ریزید، برای عاشق شدن دل ما هم دعا کنید.
پنج شنبه 13 / 11 / 1390برچسب:, :: 9:56 :: نويسنده : محرم
گرچه اگر دنیای ثمربخش میوه ها را مورد بررسی قرار دهیم هر کدام از آنها را می توان بدلیل خواص فراوان آن پراهمیت دانست ولی آن چیز که در تمام خاصیت های آنان مشترک است اینست که میوه ها خنک کننده های طبیعی بدن هستند و دارای مقدار زیادی ویتامین و کربوهیدرات برای تغذیه بدن و همچنین تامین انواع رژیم های غذایی می باشند. علت این همه طعم و رنگی که خداوند متعال در تکتک میوهها قرار داده بیحکمت نیست چراکه هر نوع از میوه ها خواص مفیدی برای بدن انسان دارد. در این ایمیل نگاهی گذرا داریم به خواص 10 نوع میوه از بین میوه های بسیار دیگر که مصرف آنها سلامتی و نشاط هر چه بیشتر شما دوستان را تضمین می کند. پرتقال یكی از قدیمیترین میوههائی است كه بشر از آن استفاده میكرده است و در حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح كنفوسیوس از آن نام برده است. در حال حاضر بیشتر از ۲۰۰ نوع پرتقال در آمریكا كشت میشود و آمریكا نصف كل محصول پرتقال دنیا را تولید میكند. پرتقال اولیه، كوچك، تلخ و پر از هسته بوده است كه در اثر تربیت مهندسی ژنتیكی و همچنین انتخاب نوع بهتر و كود كافی درشت تر و شیرین تر شده است. پرتقال یك میوه اسیدی است و بنابراین سم زداست. كلسیم پرتقال بسیار بهتر از كلسیم شیر جذب می شود. یك لیوان شیر 291 میلی گرم كلسیم دارد كه 93 میلی گرم یعنی 31 درصد آن جذب می شود در حالیکه یك لیوان آب پرتقال 350 میلی گرم كلسیم دارد كه 130 میلی گرم یعنی 37 در صد آن جذب می شود. پرتقال در حدود دو سوم نیاز روزانه ما، یعنی 50 میلی گرم ویتامین C دارد.
2.سیب یك ضرب المثل قدیمی می گوید: "با خوردن روزانه 1 عدد سیب هرگز نیازی به پزشك ندارید." سیب سرشار از پكتین است كه كلسترول خون (LDL) را پایین می آورد. خوردن روزانه 2 عدد سیب، كلسترول خون را بیش از 16 درصد كاهش می دهد. سیب با داشتن فیبر زیاد به افراد دیابتی كمك می كند تا قند خون خود را تنظیم كنند همچنین سیب از افزایش یا افت ناگهانی قند خون جلوگیری می كند. ویتامین C موجود در سیب به نوع سیب بستگی دارد. اكثر آنها مقادیر فراوانی ویتامین C دارند.
موز معروفترین میوه گرمسیری است كه معمولاً نرسیده چیده می شود و تا رسیدن به مقصد می رسد. برای تسریع رسیدگی آن از گاز اتیلن استفاده می شود. تنها میوه ای است كه برای بعضی افراد، چاق كننده است زیرا مقادیر فراوانی نشاسته دارد. روزی یك عدد موز مصرف كنید. زیرا حاوی مواد مغذی مورد نیاز بدن است. موز محتوی 8 آمینو اسید ضروری برای بدن است كه بدن نمی تواند آنها را بسازد. موز منبع غنی فیبر، پتاسیم و ویتامین C است که نقش کلیدی در سلامت قلب و عملکرد عضلات دارد. موز رسیده حركت روده را تنظیم می كند و برخلاف تصور عموم یبوست ایجاد نمی کند. شاید افرادی كه موز نرسیده مصرف می كنند، دچار یبوست بشوند.
4. تمشک
تمشك میوه ای شبیه شاه توت و توت فرنگی است و به رنگ زرد یا سرخ مایل به سیاه یافت می شود. میوه تمشك ترش مزه بوده و به صورت خام یا پخته، شربت، كمپوت و ... خورده می شود. بوته تمشك در مناطق گرم و مرطوب، در جنگل ها و صحراها می روید و گاهی آن را می كارند. گل های تمشك به رنگ های سفید، صورتی یا به صورت خوشه در ماه های مرداد پدیدار می شود و تا مهر دوام می آورد. قسمت های مورد استفاده بوته تمشك عبارت از میوه ، برگ، تخم، دانه و گل می باشد.
5. گیلاس این میوه نه فقط به خاطر طعم مطبوع بلكه به خاطر ظاهر زیبایش مورد توجه همگان است. شكفتن شكوفه های گیلاس یكی از زیباترین مناظر طبیعت است. مطالعات نشان می دهد كه رنگدانه موجود در گیلاس به رفع مشكلات و دردهای عروقی كمك می كند. این رنگدانه ها محتوی آنتوسیانین هستند. آزمایشات نشان داده است كه آنتوسیانین موجود در گیلاسهای ترش 10 برابر خاصیت ضد التهاب آسپرین عمل می كنند. البته این ماده مثل آسپرین، معده را تحریك نمی كند. گیلاس خاصیت سم زدایی نیز دارد.
6. زغال اخته زغال اخته بیشتر از آنکه میوهای مرسوم باشد، میوه نوبرانه و هوسانه است که در اواخر تابستان در مغازهها دیده میشود. زغال اخته اغلب به فرم تودهای در جنگلها و مردابها و نقاط مرتفع تا کم ارتفاع رشد میکند. محل عمده پرورش زغال اخته در ایران، استان قزوین و در مناطق شمالی این استان در بخشهای رودبار و رودبار الموت است. درخت زغال اخته از نیمههای اسفند شکوفه میدهد و قریب 2 ماه دارای شکوفه است. این میوه دارای رنگی قرمز و بسیار ترش است. هنگامی که کاملا میرسد به رنگ سیاه و شیرین تبدیل میشود و کاربرد آن در صنایع غذایی و شکلات سازی، لواشک و... است.
7. انبه انبه محتوی مواد مغذی و تقویت كننده روده است. هضم آن، بسیار آسان است. اگر مشكل معده یا سوء هاضمه دارید، انبه مصرف كنید كه محتوی مقادیر زیادی ویتامین C و كلسیم است. در هند برای جلوگیری از خونریزی، تقویت قلب و مغز مصرف می شود. به علت فراوانی آهن، نقش سازندگی خون دارد. توصیه می شود افرادی كه از كم خونی رنج می برند، انبه مصرف كنند. برای خانمها در طول دوران بارداری مفید است. انبه حاوی ویتامین های مختلفی است. ویتامین A یا بتاكاروتن محافظ پوست و مخاط بویایی است، چشم را تقویت و سوخت و ساز را تنظیم می كند. انبه یكی از غنی ترین منابع بتاكاروتن است. بتاكاروتن، آنتی اكسیدان بسیار قوی است كه ضد رادیكال های آزاد عمل می كند.
8. توت فرنگی طبق آخرین تجزیه علمى كه از توت فرنگى كرده اند معلوم شده است كه توت فرنگى دارای مقدار قابل توجهی پروتئین، چربى، سلولز و مواد روغنى، آهك و آهن و املاح حل شدنى می باشد. بین املاح معدنى موجود در توت فرنگی باید از كلسیم، فسفر، سدیم ، منیزیم ، سیلیس ، آهن ، گوگرد، بروم و ید نام ببریم. توت فرنگى داراى ویتامین هاى B و C و K مى باشد. حتی مقدار ویتامین C توت فرنگى زیادتر از مقدار ویتامین C لیموى ترش است. آنچه توت فرنگى دارد به این میوه خاصیت تقویت كننده و مغذى و تصفیه كننده خون و ادرارآور و ترمیم كننده املاح معدنى بدن و قلیا كننده خون داده است.
9. انگور بنفش انواع و اقسام انگور در فصل تابستان و پاییز در دسترس عموم مردم قرار دارد. این میوه یکی از منحصر به فردترین میوههایی است که در رنگهای گوناگون و سایزهای مختلف در بازار وجود دارد. انگور یک میوه بهشتی است و خواص فراوانی دارد. دانههای سبز یا قرمز یا حتی بنفش انگور خاصیتهای جادویی دارند و در درمان بسیاری از بیماریها تاثیرگذارند. به گفته پزشکان، انگور سربازی است که به جنگ بیماری های قلبی میرود و ضمن افزایش انعطاف و سلامت ماهیچههای قلب، به کاهش کلسترول و فشار خون کمک میکند. این میوه در مورد حفظ سلامتی قلب زنان بهتر از مردان عمل می کند و به همین دلیل مصرف آن به طور ویژه برای خانم ها توصیه میشود.
10. لیمو ترش لیمو ترش محصولی معجزه گر در نابودی سلولهای سرطانی است و 10000 بار قویتر از شیمی درمانی عمل میکند. بسیاری از مردم در اثر سرطان میمیرند در حالیکه این راز همچنان حفظ میشود تا منافع شرکتهای داروسازی به خطر نیفتد. لیمو ترش را میتوان به صورتهای متفاوت مصرف نمود، قسمت گوشتی آن را خورد یا آب آن را مصرف نمود. به صورت شربت و یا صور دیگر، جالب ترین خاصیت آن اثرش بر روی کیست ها و تومورهاست. در مورد این گیاه ثابت شده است که درمان همه انواع سرطان است. همچنین بعنوان یک ضد قارچ و عفونت و کرمها محسوب میشود. فشار خون بالا را تنظیم میکند و و ضد افسردگی است و با استرس و اختلالات عصبی مبارزه میکند. لیمو ترش سلول های سرطانی را در 12 نوع سرطان از جمله سرطان روده، سینه، پروستات، ریه و پانکراس نابود میکند. و جالب تر از همه اینکه این نوع درمان با عصاره لیمو نه تنها سلولهای سرطانی را نابود میکند بلکه سلولهای سالم را نیز آلوده نمی نماید.
این میوه، بهترین سم زدای طبیعی است. اگر می خواهید بدن خود را پاكسازی كنید، صبحها لیمو بخورید. نصف یك لیمو ترش بزرگ را در آبمیوه خود بچكانید. به این ترتیب نوشیدنیها طعم فوق العاده ای پیدا می كنند. لیمو مثل بقیه مركبات منبع مناسب ویتامین C است. لیمو برای پاكسازی دستگاه گوارش مفید است. لیمو را در آب گرم بچكانید و مصرف كنید. با این كار یك نوشیدنی گرم و ملایم و مدٌر بوجود می آید كه سم بدن را دفع می كند مخصوصاً زمانی كه بخواهید در برنامه غذایی خود پاكسازی سموم را داشته باشید. عطر لیمو برای تقویت روحی مناسب است. رایحه درمانها معتقدند این رایحه به تقویت سیستم عصبی كمك می كند.از لیمو برای تقویت مو نیز استفاده می شود برای افرادی كه موی چرب دارند، مؤثر است. زیرا غدد چربی را تحریك می كند و با تولید چربی موها درخشانتر به نظر می رسند. آب لیمو به خاطر طعم بسیار خوب و قند بسیار کمی که دارد، در طبخ غذاهای مختلف و در نوشیدنیها استفاده می شود. بویژه برای محافظت از سیستم ایمنی بدن در زمستان و جلوگیری از سرماخوردگی سودمند است. لیمو در غذاهای فصل تابستان بویژه در سالادهای سرد مخصوص تابستان نیز استفاده می شود. لیمو معمولاً به همراه غذاهایی که با ماهی تهیه می شوند نیز مصرف می شود
هاست لینوکس cpanel پنج شنبه 13 / 11 / 1390برچسب:, :: 9:39 :: نويسنده : محرم لیست احمقانه ترین سوالات IT که از مشاوران شرکتBT انگلستان پرسیده شده به شرح زیر است: شنبه 4 / 11 / 1390برچسب:, :: 23:14 :: نويسنده : محرم
علم بهتر است یا ثروت؟
جمعیت زیادی دور حضرت علی حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
-یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟
-علی در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید :
یا اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم بپرسم؟
امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس!
مرد که آخر:جمعیت ایستاده بود پرسید:
-علم بهتر است یا ثروت؟
-علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.
نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا که ایستاده بود نشست.
- در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد،
-و امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش مینشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:
-یا علی! علم بهتر است یاثروت؟
-حضرتعلی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود.
-نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد.
-حضرت علی در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند.
-با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:
-یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.
مرد ساکت شد. همهمهای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را میپرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازهواردها دوخته میشد. در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:
-یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
-امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
مرد آرام از جا برخاست و کنار دوستانش نشست؛ آنگاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت: بیهوده نبود که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی هم درِ آن! هرچه از او بپرسیم، جوابی در آستین دارد، بهتر است تا بیش از این مضحکة مردم نشدهایم، به دیگران بگوییم، نیایند! مردی که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شاید این چندتای باقیمانده را نتواند پاسخ دهد، آنوقت در میان مردم رسوا میشود و ما به مقصود خود میرسیم! مردی که آن طرفتر نشسته بود، گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آنوقت این ما هستیم که رسوای مردم شدهایم! مرد با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است، به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفتههای پیامبر را به مردم ثابت کنیم.
-در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید،
-که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش میماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.
سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمیگفت. همه از پاسخهای امام شگفتزده شده بودند که…
-نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
-یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود.
گاههای متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را میکشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبهرو چشم دوخت. مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
-یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
نگاههای متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند:
علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضعاند.
فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان، آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند، صدای امام را شنیدند که میگفت:
اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم.
"من شهر دانش و آگاهی هستم و علی دروازه ورود به آن شهر"
هاست لینوکس cpanel
پیامبر اسلام (ص) شنبه 4 / 11 / 1390برچسب:, :: 23:8 :: نويسنده : محرم
و امروز برف می بارید
سرما بیداد می کند و من یک دانشجوی ساده با پالتویی رنگ رو رفته ، در یکی از بهترین شهرهای اروپا ، دارم تند و تند راه می روم تا به کلاس برسم .نوک بینی ام سرخ شده و اشکی گرم که محصول سوز ژانویه است تمام صورتم را می پیماید و با آب بینی ام مخلوط می شود . دستمالی در یکی از جیب ها پیدا می کنم و اشک و مخلفاتش را پاک می کنم و خود را به آغوش گرمای کلاس می سپارم . استاد تند و تند حرف می زند، اما ذهن من جای دیگری است . برف شروع می شود ، این را از پنجره کلاس می بینم و خاطرات مرا می برد به سالهای دور کودکی ….. وقتی صبح سر را از لحاف بیرون آورده و اول به پنجره نگاه می کردیم و چه ذوقی داشت وقتی می دیدی تمام زمین و آسمان سفیدپوش است و این یعنی مدرسه بی مدرسه پس خودت را به خواب شیرین صبحگاهی میهمان می کردی و مواظب بودی انگشتان پاهایت بیرون از لحاف نماند و یخ بکند . خاطرات، مرا به برف بازی با دستکش های کاموایی می برد ... که اول سبک بودند و هرچه می گذشت خیس تر می شدند و سنگین تر …. یاد لبو های داغ و قرمز که مادر می پخت و از آن بخار بلند می شد . و حالا دختری تنها و بی پول و بی پناه که در یک سوئیت دوازده متری زندگی می کند و با کمک هزینه 300 یوروی دانشگاه باید زندگی کند و درس بخواند . این ماه اوضاع جیبم افتضاح است .البته همیشه افتضاح است اما این ماه بدتر ، راستش یک هزینه پیش بینی نشده بیشتر از نصف ماهیانه ام را بلعید و این وضع را بوجود آورد ، آن هم وقتی که نصف اولیه اش را خرج کرده بودم و این یعنی تا آخرماه هیچ پولی درکار نبود. نمی دانم برای شما هم پیش آمده یا نه، که پس اندازی نداشته باشید و فقط به درآمدتان که زیاد هم نیست متکی باشید . راستش این خیلی ترسناک است هرچند باز جای شکرش باقی است که اینجا هم بیمه درمانی دارید و هم سرپناه ، هرچند کوچک … و این یعنی خیالتان از بیماری و بی خانمانی راحت است اما خب برای بقیه چیزها باید خرج کنید و وقتی مثل این ماه یک خرج ناخواسته داشته باشید اوضاعتان کمی بهم می ریزد . ناگهان انگار گرما، مغز منجمد شده ام را به کار اندازد یاد یک دوست افتادم . البته نه برای پول قرض کردن که از این کار نفرت دارم بلکه برای کار . یلدا یک دوست بود که شرایطش تقریبا مثل خودم بود با این فرق که او اجازه کار داشت و من نه … می دانستم قبلا پرستار بچه بوده پس سراغش رفتم که به قهوه ای میهمانم کرد و یک ساعت تمام از کارکردن غیرقانونی ترساندم که البته راست هم می گفت . برای چند ساعت کاردر هفته که آن هم شاید گیر بیاید یا نه ، نمی ارزید همه چیز را به خطر بیاندازم . یک آن در آن رستوران کذایی احساس کردم بدبخت ترین آدم روی زمینم . یلدا سیگارش را خاموش کرد و بلند شد که برود به شوخی ..یا جدی؟…گفت این شبا سفارت شام میدن ، محرمه … تو ام خودتو بنداز اونجا و خدافظی کرد و رفت . سفارت ایران سالها پیش خانه ای بزرگ در یکی از مناطق اعیان نشین پاریس خرید و آنجا را تبدیل به حسینه کرد که مراسم مذهبی را آنجا برگزار می کرد ….راستش آن شب نرفتم اما شب دوم یخچال خالی و شکم گرسنه و داشتن کارت مترو وسوسه ام کرد به رفتن …که رفتم …..رفتم در حالی که از اینکارم دلخور بودم ، نه بخاطر مسایل سیاسی و نه حتی بخاطر مسایل مذهبی …که از خودم بدم می امد که فقط برای شام خوردن جایی بروم ….اما زندگی خیلی وقت ها آدم را به کارهایی وامیدارد که بسا دوست ندارد اما ناچار به انجام آنست …. و من ناچار بودم دو تا مترو عوض کردم و یک ربع پیاده رفتم تا بلاخره رسیدم . در تمام طول راه صدبار خواستم برگردم که برنگشتم . وقتی رسیدم چراغ ها را خاموش کرده بودند و یکی داشت روضه می خواند . کورمال یک جایی نزدیک ورودی پیدا کردم و نشستم ، نمی دانم چرا، اما گریه امانم نداد ، دلیل زیادی برای گریه کردن داشتم اما سابقه نداشت تا حالا که در جایی جز تنهایی خودم گریه کرده باشم ، اما آن شب همه چیز فرق داشت چراغ ها که روشن شد دیدم سرو شکل من میان آن تیپ از آدمها خیلی انگشت نما بود ، داشتم از خجالت می مردم ، حس می کردم همه می دانند من برای چی آنجا هستم . سفره انداختند و همه مشغول خوردن بودند اما نمی دانم چرا ، هرکاری کردم نمی توانستم باخودم کنار بیایم که آن غذا را بخورم . حس می کردم این غذا سهم من نیست ، دوباره گریه ام گرفته بود پس بدون اینکه توجه کسی را جلب کنم آرام پاشدم و بیرون رفتم. هرچند گرسنه بودم اما شاد بودم. انگار بار سنگینی از روی دوشم برداشته شده بود . سرم را روبه آسمان گرفتم و به او لبخندی زدم و راه مترو را در پیش گرفتم دیگر سردم نبود ، گونه هایم را به برف سپردم و سعی کردم خود را درخاطرات کودکی غرق کنم . نزدیکی های ایستگاه مترو یک ماشین در خیابان ایستاد و بوق زد و اشاره کرد . متعجب و ترسان در پیاده رو ایستادم که دوباره بوق زد . یک خانم پیاده شد و به سمتم آمد و گفت : شما غذاتون رو جا گذاشتید ….. گفتم نه مرسی ..این غذا مال من نبود …. گفت چرا .این غذای شماست …فقط مال شما …من می دونم و پلاستیکی را بدستم داد و گفت : می خوای برسونمت گفتم : نه ممنون با مترو میرم…. و با دست به سمت ایستگاه اشاره کردم گفت : پس حتما برو خونه و غذات رو بخور …این غذا فقط مال توست … و سوار ماشین شد و رفت نگاهی درون پلاستیک کردم و دیدم یک ظرف یک بارمصرف و یک پاکت درونش بود درون پاکت 500 یورو اسکناس و یک نامه بود که معلوم بود خیلی تند نوشته شده : *سالها پیش وقتی من هم نتوانستم غذایی را که فکر می کردم حق من نیست ، را بخورم ، یک مرد، ظرفی غذا و سه هزار فرانک پول به من بخشید . پولی که زندگی یک دختر تنها در دیار غربت بودم را نجات داد. آن مرد از من خواست هر زمان که توانستم این پول را به یکی مثل آن روز خودم ببخشم و این گونه قرضش را ادا کنم . پس تو به من مقروض نیستی پی نوشت : این داستان برای من در سال 2003 اتفاق افتاده بود. نمی خواهم اسم معجزه را روی این اتفاق بگذارم اما این عجیب ترین و در عین حال زیباترین اتفاق زندگی من تا امروز بوده است و امروز من آن قرض را به یکی مثل آن روزهای خودم ادا کردم ، و امروز برف می باریدهاست لینوکس cpanel شنبه 4 / 11 / 1390برچسب:, :: 22:54 :: نويسنده : محرم
درباره وبلاگ فردا اگر بدون تو باید به سر شود فرقی نمی کند شب من کی سحر شود شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود رنج فراق هست و امید وصال نیست این"هست و نیست"کاش که زیر و زبر شود رازی نهفته در پس حرفی نگفته است مگذار درد دل کنم و دردسر شود ای زخم دلخراش لب از خون دل ببند دیگر قرار نیست کسی با خبر شود موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است بگذارگفتگو به زبان هنر شود موضوعات آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|